مزایا و معایب تحلیل تکنیکال چیست؟
مزایا و معایب تحلیل تکنیکال چیست؟
بنا بر تعریفی که در کتاب تحلیل تکنیکال جان مورفی صورت گرفته است: «تحلیل تکنیکال مطالعه رفتارهای بازار با استفاده از نمودارها و با هدف پیش بینی آینده روند قیمت ها می باشد.» (مورفی، 1384، 1)
در تحلیل تکنیکال تمرکز بر روی تغییرات قیمت است در تحلیل فاندامنتال این عوامل اقتصادی است که بر عرضه و تقاضا تأثیر می گذارد و باعث می شود قیمت بالا یا پایین برود و یا ثابت بماند.
یک تحلیل گر بنیادی تأثیر تمام فاکتورهای مربوط را بر روی قیمت هرچیزی بررسی می کند تا در نهایت بتواند ارزش ذاتی آن را محاسبه کند. ارزش ذاتی چیزی است که یک تحلیل گر بنیادی به وسیله آن نشان می دهد که با توجه به میزان عرضه و تقاضا واقعا با آن قیمت ارزش دارد یا خیر. (مورفی، 1384، 5)
اگر ارزش ذاتی چیزی زیر قیمت آن باشد، تحلیل گر بنیادی می گوید قیمت آن چیز ارزان است و برای خرید مناسب است.
تحلیل گر تکنیکال عقیده دارد که تغییرات قیمت تنها چیزی است که او نیاز دارد بداند و دانستن علت ها و دلایل این تغییرات لازم نیستند و در مقابل تحلیل گر بنیادی همواره به علت ها و دلایل تغییر قیمت می پردازد.
مزایای تحلیل تکنیکال
انعطاف پذیری و سازگاری تحلیل تکنیکال
یکی از بزرگترین نقاط قوت تحلیل های تکنیکال سازگاری و تنوع آن برای انواع معاملات در ابعاد زمانی مختلف می باشد. تقریبا هیچ بازار و فضای معاملاتی وجود ندارد که نتوان این اصول را در آن به کار برد.
یک تحلیل گر تکنیکال به راحتی می تواند با استفاده از این دانش، هر بازاری که دوست دارد مورد مطالعه قرار دهد.
این در حالی است که تحلیلگران بنیادی (فاندامنتال) به دلیل نیاز به میزان بالایی اطلاعات و داده، صورت های مالی و … مجبور هستند که در حد یک متخصص نسبت به هر بازار عمل نمایند و نمی توانند به راحتی در سایر بازارها فعالیت نمایند.
در روش تکنیکال، تحلیل گر، درگیر با مباحث مختلف اقتصادی و سیاسی نیست بنابراین نیازی به دانش مالی یا سایر علوم اقتصادی و تأثیرگذار بر روی بازار ندارد. (زنگنه، 1398، 11)
ذات بازار همواره شامل فواصل زمانی است که در آن بازار چیزی فعال و یا غیرفعال می شود معاملات زیادی بر روی آن صورت می گیرد و یا نقدشوندگی آن کاهش می یابد.
امکان انتخاب بهترین بازار برای سرمایه گذاری
یک تحلیل گر تکنیکال همیشه می تواند تمرکز و توجه خود را به قسمت فعال و قوی بازار معطوف کند و می تواند یک روند را در زمان خاص انتخاب کند و یا روندی دیگر را از سیستم خود حذف کند. در نتیجه تحلیل گر تکنیکال می تواند توجه و سرمایه خود را از هر نقطه از بازار در زمان مناسب به سمت نقطه ای دیگر از بازار منتقل کند.
یکی دیگر از مزایایی که تحلیل تکنیکال دارد این است که به تحلیل گر این امکان را می دهد که بتواند بهترین گروه بازار را برای سرمایه گذاری انتخاب کند.
همچنین به علت آنکه خیلی از بازارها متأثر از عوامل اقتصادی می باشند و این تصمیمات اقتصادی هستند که در قیمت ها و روندها ظاهر می شوند، می تواند با نگاه کردن یک گروه از بازار بر بازارهای دیگر نیز اعمال نظر کند و در حقیقت به نوعی از نزولی یا صعودی بودن روند اقتصاد کلان نیز مطلع می باشد، و در نتیجه یک تحلیل گر باتجربه می تواند همزمان در چند بازار حضور داشته باشد.
کارآیی تحلیل تکنیکال در بازه های زمانی مختلف
یکی از بزرگترین نقاط قوت تحلیل تکنیکال این است که در بازه های زمانی مختلف کاربرد دارد. چه معامله گر روزانه، چه معامله گر چند روزه و کوتاه مدت و چه خریداران میان مدت و چه افرادی که در بازه های زمانی طولانی مشغول به خرید و فروش می باشند، می توانند از تحلیل تکنیکال بهره ببرند؛ در حقیقت تحلیل تکنیکال شامل زمان خاصی نمی شود و این سلیقه و روش کار معامله گر می باشد که در چه بازه ای به تحلیل بپردازد.
سرعت بالای تحلیل
تمامی ابزارهای تحلیل تکنیکال تنها با چند کلیک در نرم افزارهای مختلف در اختیار تحلیل گر قرار می گیرد در حالی که برای تحلیل بنیادی گاهی برخی موارد مورد نیاز تحلیل یا در دسترس نیست یا در لحظه نمی توان به آنها دسترسی داشت.(زنگنه، 1398، 11)
امکان تعیین دقیق نقاط ورود یا خروج از سهام
یکی از دلایل اصلی استفاده از تحلیل تکنیکال و به طور کلی استراتژی معاملاتی، تعیین نقاط ورود و خروج در بازار سرمایه است. تحلیل گر تکنیکال با استفاده از ابزارهایی مانند اندیکاتورها، سطوح فیبوناچی، موج شماری الیوت و… امکان تعیین دقیق شرایط خرید و فروش داراییهای مختلف را دارد.
امکان تشخیص به موقع نقاط مناسب ورود یا خروج از سهام (حمایت و مقاومت)
تحلیل بنیادی توانایی نمایش سطوح حمایتی و مقاومت را برای قیمت ندارد زیرا در این علم، به روند قیمت در گذشته توجهی نمی شود در حالی که یافتن سطوح حمایت/مقاومت بسیار حیاتی بوده و معامله گر تنها زمانی به معامله می پردازد که قیمت بر روی این سطوح قرار داشته باشد یا اینکه آنها را شکسته و عبور کرده باشد. (زنگنه، 1398، 11) تحلیل بنیادی گذشته قیمت را نمی بیند بنابراین توانایی تشخیص حمایت ها و مقاومت های قیمت را ندارد؛ همچنین به دلیل در اختیار نداشتن تاریخچه قیمت، نمی تواند واکنش های قبل و بعد اتفاقات مهم را رصد کند (زنگنه، 1398، 11)
یادگیری آسان
شاید اسم فنی بودن این تحلیل این گمان را پیش بیاورد که امکان یادگیری تحلیل تکنیکال برای همه فراهم نیست و نمی توان به راحتی این دانش را فراگرفت. اما از ویژگیهای غیرقابل انکار تحلیل نموداری، گستردگی ابزار و شیوههای تحلیل بازار است. یادگیری و فهم اغلب مفاهیم تکنیکالی ساده است و اکثر افراد در مدت کوتاهی میتوانند؛ نحوه استفاده از این ابزار را فراگیرند.
یکی از مهمترین و پرطرفدارترین دوره های آموزشی خانه تدبیر و اندیشه، دوره سهامدار موفق حضوری و دوره سهامدار موفق غیرحضوری می باشد که طی یازده سال فعالیت این موسسه، افراد از گروه های تحصیلی مختلف و در بازه های سنی مختلفی در آن شرکت کرده و موفق به کسب درآمد و سود از بازارهای مالی شده اند.
معایب تحلیل تکنیکال
تأثیرگذاری تعصبات شخصی
برخی مواقع ممکن است؛ فرد به دلایلی چون تجربیات قبلی یا شایعات، دیدگاه افراطی مثبت یا منفی نسبت به وضعیت یک دارایی پیدا کند. گاهی فرد، سهامدار یک سهم است و ممکن است به واسطه سودهایی که در گذشته کسب کرده است، نسبت به آن سهم، تعصب داشته باشد و نتواند آن را بی طرفانه تحلیل نماید. در چنین شرایطی، تحلیلگر صرفاً نشانههای همسو با تعصبات خود را در نظر گرفته و متعاقباً خروجی این تحلیل، نتایج غیرمنطقی در بر دارد. دلیل پیچیدگی معامله گری در بازار سرمایه این است که انسان در طول یک معامله با عواطف و احساسات انسانی خود مواجه میشود. درگیر طمع، ترس، هیجان، استرس و … میشود و توان مدیریت صحیح معامله خود را از دست میدهد. روانشناسی معامله گری شاید کلید گمشده معامله گران بازار های مالی در این زمینه باشد.
تفاسیر مختلف
تحلیل تکنیکال را می توان به شکل های مختلف تفسیر کرد. علیرغم اینکه استانداردهایی وجود دارد ولی گاهی، دو تحلیلگر با مشاهده یک نمودار به دو دیدگاه متفاوت یا حتی جهت گیری مخالفی می رسند و هر دو نیز می توانند دلایل منطقی بیاورند و بر درستی تحلیل خود اصرار نمایند به عنوان مثال یک اندیکاتور در منطقه اشباع فروش قرار داشته و معاملهگر «الف» بر اساس وقوع یک نشانه صعودی اقدام به خرید نماید؛ اما در همین ناحیه شخص «ب»، با مشاهده واگرایی منفی در نمودار قیمت و اندیکاتور، انتظار سقوط بیشتر قیمت را خواهد داشت!
اگرچه این موضوع محتمل است اما همانگونه که زنگنه که در کتاب تحلیل تکنیکال کاربردی خود به آن اشاره مینماید، این اشکال در دانش تحلیل تکنیکال نیست؛ بلکه تفاوت در استراتژی معاملاتی یا توانایی های تحلیلی افراد است.
دیدگاهتان را بنویسید