میل به نتایج آنی در انسان و تاثیر آن در بازارهای مالی
مغز انسان به طور پیش فرض و به خاطر میل به بقا، کسب نتایج سریع و آنی را بسیار بیشتر از نتایج بلندمدت دوست دارد.
این مسئله یکی از عوامل توقف بیشتر انسان ها در مسیر رشد و رسیدن به اهداف است. آنقدر که باعث رونق بازار مدرسان دروغین موفقیت شده است.
شعارهایی نظیر : 6 ماهه زندگی تان را تغییر دهید. و یا با حضور در کلاس های ما، یکساله ثروتمند شوید» حتما خیلی جذاب است و در مقابل این تفکر که «برای تغییر باید یکی یکی و به تدریج عادت های خود را افزایش دهید.»
و یا «ثروت با سودآوری تدریجی پول در اثر مرکب و بازدهی بلندمدت به دست می آید.» چندان جذاب و پرطرفدار نیست.
این طرز فکر تأثیر بسیار زیادی روی معامله گران بازارهای مالی دارد. اولاً که صرف حضور در بازارهای مالی و معامله تفکر پول درآوردن راحت و سریع را به اکثریت القا می کند. و بعد اینکه نسبت به شخصیت هر معامله گر رفتار خاص خود را در بازارهای مالی نشان می دهد. یک گروه از افراد حوصله آموزش دیدن ندارند، آموزش دیدن یک فرآیند کند است پس ترجیح می دهند با سیگنال های به اصطلاح VIP موجود در پیج ها و کانال ها معامله کنند و سرمایه شان اسیر بازار مکاره سیگنال فروشی می شود.
گروه بعدی تصمیم می گیرند آموزش ببینند اما یک آموزش که بتوان با آن کاملاً درست حرکات بازار را پیش بینی کرد و پس از یک دوره آموزشی 3 ماهه به راحتی از بازار پول دربیاورند. که این نگاه هم سبب رونق کسب و کار«آموزش تحلیل کسب درآمد از بازارهای مالی» شده است.
معامله گر با این طرز فکر انتظارش از مهارت های خود بسیار بالا رفته و تحمل رشد معامله گری در یک فرآیند چند ساله را ندارد. حتی در خود معاملات هم معامله گر صبر و تحمل رسیدن قیمت ها به اهداف اصلی را ندارد ـ اما واقعیت معامله گر شدن به شکل دیگریست. در مرحله اول اینکه باید آگاه باشیم که همه افراد و همه تیپ های شخصیتی مناسب معامله گری نیستند و مرحله بعد آگاهی به این موضوع است که کسب تجربه در معامله گری الزاماً با زیاد معامله کردن اتفاق نمی افتد. یک معامله گر باید با نگاه شخصی خود در بازارهای مالی به تدریج آشنا شود و احساسات خود مثل ترس و طمع در نقاط مختلف را نیز به تدریج تشخیص دهد. همچنین در طی فرآیند زمان داری به نحوه عکس العمل خود در مقابل سود و ضررها مطلع شود و سالها معامله کند تا چرخه بازارهای گاوی و خرس را درست بشناسد و به خاطر نوع بازار و در مورد مهارت هایش در معامله دچار قضاوت اشتباه نشود . نوع معاملاتش به حفظ بقای او در بازارهای مالی کمک کند، این بقا با رشد کند و آهسته و طی چند سال شکل بگیرد تاتبدیل به شخصیت معامله گری شود که برآیند معاملات سود ده و البته ضرر ده او در بازارهای مالی یک سودآوری تقریباً مستمر را به همراه داشته باشد.
نویسنده: محمد اعمی
دیدگاهتان را بنویسید